زمستون اومده جونم زمستون
پاييز تمام شد، دیماه هم گذشت، به سرعت بقیه روزهاي زمستان هم سپري ميشه و کلوچه هاي من روز به روز خوشمزه تر و خوردني تر ميشن خدا لذت لحظه هاي مادري رو به همه آرزو به دل ها بچشونه دختر مهربونم هر روز با حرفهاي قشنگ و مادرانه هاي جديدش نشون میده چقدر خانوم شده، تازگیها هم که اصرار داره تمام قد وایسته و داداشش رو بغل بگیره و راه ببره(ای خدااااااا) از راه میرسم، بساط بازیش توی سالن پهنه، صفحه روی میز رو برداشته و به جاش یه پارچه توری کشیده روش که هم ایمن باشه و هم سقفی بالا سرش باشه، شروع می کنه برام توضیح میده که اینجا خونه ماست و اونم سقفشه، دو طرف کناری که باریک تره رو کرده پنجره و چون بقیه قسمتها هم بازه با طمانینه یک جمله می...